چرا محمدبن زکریای رازی اهمیت دارد؟
به گزارش راوه بلاگ، سخنی درباره یکی از بزرگترین ستارگان درخشان آسمان پزشکی ایران است، پزشکی که دنیای خاور و باختر، همواره نام او را با تعظیم و تکریم یاد می نماید، پزشکی که شاهکارهای علمی و طبی او شهرتی بسزا داشته،
نویسنده: محمد علوی مقدم (1)
سخنی درباره یکی از بزرگترین ستارگان درخشان آسمان پزشکی ایران است، پزشکی که جهانی خاور و باختر، همواره نام او را با تبزرگ و تکریم یاد می نماید، پزشکی که شاهکارهای علمی و طبی او معروفیتی بسزا داشته، شخصیتی که در علوم مختلف از: پزشکی، طبیعیات، منطق، ریاضیات، نجوم، فلسفه، مافوق الطبیعه، الهیات و دیگر علوم و فنون، کتاب نوشته است.
این دانشمند بزرگ چون تألیفاتش به زبان عربی است و مدتی از عمر خود را در بغداد مرکز تمدن اسلامی آن موقع یعنی قرن سوم هجری گذرانده است، او را طبیب عرب خوانده اند. ولی باید گفت که محمدبن زکریای رازی به بشریت تعلق دارد، به تمام عالم بستگی دارد. پس از پذیرفتن این مسأله که دانشمندان به تمام عالم تعلق دارند، باید گفت که محمد زکریای رازی، طبیبی است ایرانی، دانشمندی است که موجب افتخار این سرزمین است، زیرا پدر و مادرش ایرانی و خود زاییده ایران زمین است و کسی است که حدود پنجاه و پنج سال عمر خود را در این آب و خاک گذرانده- هرچند که بطور موقت برای کسب علم و تکمیل دانش به بغداد رفته باشد.
رازی، دانشمندی است که برای زادگاهش- شهر ری- بیمارستانی همانند بیمارستان بغداد تأسیس نموده است.
ابن ندیم در کتاب الفهرست مؤلف به سال 377 هجری، در فصل مربوط به پزشکان نوشته است:
الرازی هو ابوبکر محمدبن زکریا المرازی من اهل الری اوحد دهره، و قد جمع المعرفة بعلوم القدماء و سیما الطب، و کان یتصل فی البلدان، و بینه بین منصوربن نامعیل صداقه، و کدالف کتاب المنصوری. (2)
و همو در کتاب الفهرست در فصل صنعت گرایان و کیمیاگران نوشته است:
الرازی محمدبن زکریا و موضعه من علم الفلسفة و الطب معروف و مشهور....
ابن ندیم در دنباله مطالب مزبور، نوشته است: و قد آلف فی ذلک کتباً کثیرة، فمِنها.... (3)
که اگر بخواهیم به آثار و مصنفات و رسالات، رازی پی ببریم باید به صفحات 357 و 358 و 359 کتاب الفهرست مراجعه کنیم.
باید دانست که شهر ری در قرن سوم و چهارم هجری، اهمیتی داشته و از بلاد اطراف بهتر بوده و به نقل ابن حوقل اعظم مدینه فی هذه الناحیة بوده است. (4)
همانطوری که مقدسی هم در کتاب احسن التقاسیم شهر ری را، شهر بزرگی دانسته و نوشته است که در این شهر مفاخر بسکمک زیسته و علماء بزرگی وجود داشته است، او نوشته است که عوام آن شهر هم داهی هستند و در مقام مقایسه شهر ری و نیشابور گفته بزرگتر است ولی ری زیباتر و باصفاتر است. (5)
یاقوت حموی، که در قرن هفتم (سال 617) از آن شهر گذشته، درباره شهر ری، نوشته است: شهری که عروس الجهان بوده، به دلیل اختلافات و کشمکش های فراوان است حیطان خرابها قائمه و منابرها باقیه که مردم این شهر در زیرزمین، خانه هایی می ساخته اند، تا از هجوم دشمن در امان بمانند. (6) (7)
سرزمین ری با آنکه عصبیت ها و اختلافات مذهبی بوده، یکی از مراکز حَضارت و ثفاقت، (8) در قرن سوم و چهارم هجری هم به تعداد می آمده و محمدبن زکریای رازی در چنین شهری که مرکز فرهنگ و دانش بوده، به سال 241 یا 240 هجری به جهان آمده است.
معروفیت و اهمیت رازی، چه در دوران حیات و چه پس از مرگ، مرهون نبوغ شخصی و دانش بی کران خود وی، بوده و نه به سبب داشتن مناصب اداری و دیوانی مهم، زیرا در آن روزگاران بعضی از اطباء بر اثر طبابت سلاطین و فرمانروایان و به سبب داشتن مشاغل و مناصب اداری، مشهور می شدند یعنی عمده معروفیت آنان مدیون قرب جِوار بوده است.
یکی از مزایای رازی، بر اطباء زمان خود اینست که رازی در بیمارستانهای بغداد و ری، یادداشتهای روزانه از کار و عملیات و احوال و گزارش بیمار تهیه می نموده و حوادث و اتفاقات و مشاهدات سودمندی که از بیمار دریافت می نموده- همانطور که امروز معمول است- رازی در هزار و اندی سال پیش، ثبت می نموده است.
کتاب حاوی که 30 مجلد است در حقیقت یادداشتهای بالینی وی است و نتیجه زحمات و تجارب رازی.
و چون رازی بیشتر وقت خود را مصروف بیمار و بیمارستان می نموده، او را طبیب بیمارستانی خطاب نموده اند و نه طبیب معمولی.
اهمیت دیگر رازی در اینست که او در هزار و اندی سال پیش، در طب به تجربه و آزمایش متکی بود و گفته های بقراط و جالینوس و کتابهای این دو، که تا قرن سوم هجری قابل قبول بود و همه پزشکان، بدون چون و چرا نوشته های آن دو طبیب بزرگ را محترم می شمرده و قدمی فراتر نمی گذاشتند و برحسب دستور آن دو، عمل می کردند، رازی خود را از قید بعضی از عقاید آن دو طبیب بزرگ رها ساخت و آنچه را که در آزمایش به نظرش صحیح آمد، عمل کرد و بر آن بود که برای طبیب، علاوه بر آگاهی از مسائل کلی پزشکی، تجربه هم ضرورت دارد.
اهمیت دیگر رازی، در شیوه تدریس و نحوه القاء مطالب پزشکی است، زیرا به قول ابن ندیم:
رازی در صدر مجلس می نشسته و شاگردانش برحسب رتبه و درجه علمی، زیر دست او می نشسته اند. وقتی مریض وارد می شده، در شروع شاگردان تازه کار اظهارنظر می نموده اند و به تشخیص بیماری، می پرداخته اند و چنانچه آنان در می ماندند، شاگردان بالاتر اظهار عقیده می کردند تا پایان استاد خود، بیمار را مُعاینه می نموده و بیماری بیمار را برای شاگردان، تشریح می نموده است.
... و کان یجلسُ فی مجلسه و دونه التلامیذ و دونهم تلامیذهم دونهم تلامیذ آخره و کان یجی الرجل فیصف ما یجد لاول من یلقاه فان کان عندهم علم، و الا تعهداهم الی غیرهم فان اصابوا، و الا تکلم الرازی فی ذلک. (9)
همین سخن را ابن ابی اصیبعه در قرن هفتم هجری در کتاب عیون الانباء فی طبقات الاطباء (10) نوشته است.
جالب توجه آنکه هر دو دانشمند [= ابن ندیم- ابن ابی اصیبعه] در دنباله مطالب خود نوشته اند که رازی طبیبی بزرگوار بود و نسبت به فقراء و بیماران مهربان و کان کریماً متفضلاً بارأ بالناس حسنَ الرأفة بالفقراء و الاَعِلاء....
ابن ندیم در کتاب الفهرست از قول همین راوی یعنی: محمدبن حسن ورّاق، نقل نموده که رازی نزد بلخی یعنی شهید بن حسین بلخی، فلسفه خوانده است و مناظراتی میان آن دو وجود داشته است. (11)
مزیت دیگر رازی در تألیفات پرارزش اوست زیرا او نتیجه تجارب و آزمایشهایی را که در بیمارستانها انجام می داده، در کتب خود می نوشته است.
رازی بنا به گفته مورخان، اولین پزشکی است که توضیح و بسط کامل از دو بیماری آبله و سرخک داده و علائم و آثار این دو بیماری و عوارض و معالجات، آن دو را بیان نموده و کتابی به نام الجدری و الحصبة نوشته و آقای دکتر محمود نجم آبادی آن را به نام آبله و سرخک به فارسی ترجمه نموده است.
رازی در این کتاب، به خوبی از عهده تشریح این دو بیماری برآمده است.
کتاب مزبور تا قرن هفدهم میلادی، بزرگترین کتابی بوده که درباره این دو بیماری نوشته شده بود، و این خود اهمیت و مقام این طبیب بزرگ قرن سوم هجری را نشان می دهد.
این سخن لازم به ذکر است که طب غربی تا قرن شانزدهم و هفدهم میلادی از تعلیمات پزشکان شرقی، استفاده نموده و پزشکانی مانند علی بن ربن طبری و علی بن عباس مجوسی اهوازی و ناماعیل جرجانی وجود داشته اند.
ابن ابی اصیبعه، نوشته است که رازی شخص تیزهوش و ذکی بوده و نسبت به بیماران مهربان و در درمان آنان کوشا.
و کان الرازی ذکیا فطنا رووفا بالمرضی، مجتهداً فی علاجهم و فی برئهم بکل وجه یقدر علیه.... (12)
ادوارد براون، رازی را از بزرگترین و مبتکرترین پزشکان اسلامی و یکی از مؤلفان پر اثر می تعدادد و درباره او و ابوعلی سینا نوشته است:
در ابوعلی سینا، جنبه فلسفی بر پزشکی می چربید و غلبه داشت در صورتی که در رازی به عکس جنبه پزشکی بر فلسفی غلبه داشت. (13)
این همه مزایا برای محمدبن زکریای رازی قائل شدن و به او اهمیت دادن، نه بدان معناست که بخواهیم زحمات و اکتشافات طب نو و تلاشهای پزشکان امروزی را منکر شویم و نمی خواهیم بگوییم که پزشکان غربی در پیشرفت دانش پزشکی شریک و سهیم نیستند بلکه می خواهیم بگوییم که: اولاً طب غربی تا قرون 16 و 17م تحت تعلیم پزشکان اسلامی بوده و پزشکان بزرگی همانند: علی بن ربن طبری و علی بن عباس مجوسی اهوازی مؤلف کامل الصناعة الطبیه الملکی و ابوعلی سینا، نویسنده کتاب قانون در طب و نامعیل جرجانی، مؤلف ذخیره خوارزمشاهی در طبابت غربی مؤثر بوده و کتب اینان به اغلب زبانها ترجمه شده و مکتب طبابت شان چندین سال باقی بوده است.
ثانیاً می خواهیم بگوییم: ظهور پزشکان اسلامی و بویژه اطباء ایرانی، طب یونانی را مدون نموده و طب عملی و تجربی را به وجود آورده است.
محمد فرید وجدی، نویسنده دائرة المعارف قرن عشرین، در باب تألیفات، رازی نوشته است: و صنف الکتب النافعة فی فروعها منها الحاوی و هو ثلاثون مجلداً.... (14)
ابن ابی اصیبعه از پزشکان قرن هفتم هجری [متوفی به سال 668 هجری] برای رازی 238 کتاب برشمرده است. (15)
تلاش بی مقدار رازی در راه فراگیری علم و پشتکار او در راه کسب دانش، می تواند برای دانش پژوهان، سرمشقی باشد تا بدانند که مردان بزرگ در راه فراگیری دانش چه زحماتی را تحمل نموده اند برای اثبات این سخن از گفته خود او، مطلبی نقل می گردد: (16)
فاما محبتی للعلم و حرصی علیه و اجتهادی فی فمعلوم عند مَن صحبنی.
یعنی: علاقه من به دانش و تلاش و حرصی، که در راه اندوختن دانش داشته ام، آنان که معاشر من بوده اند، می دانند.
و شاهد ذلک منّی اننّی لم ازل مُنذُ حِداثتی و الی وقتی هذا کباً علیه.
و آن افراد معاشر و همصحبت من دیده اند که چگونه از ایام جوانی تا به امروز عمر خود را وقف دانش نموده ام.
حتی انّی متی انصق لی کتاب لم قرأه او رَجل لم القَهُ لم التفت الی شغل تبه و لوکان فی ذلک علی بزرگ ضرر دون آن آینده علی الکتاب و اعرف ما عندالرجل.
یعنی: تا آنجا که اگر اتفاق می افتاد که کتابی را نخوانده و یا دانشمندی را دیدار ننموده بودم تا از این کار فراغت نمی یافتم، به کار دیگری نمی پرداختم و اگر هم در این مرحله ضرری بزرگ در پیش بود تا آن کتاب را نمی خواندم و از آن دانشمند بهره نمی بردم، از پای نمی نشستنم. ... و بقیت فی عمل الجامع الکبیر خمس عشره سنه اعمله اللیل و النهار حتی ضعف بصری و حدث علی فسخ فی عضل یدی، یمنعانی فی وقتی هذا عن القراءة و الکتابة و انا علی حالی لا ادعهما بمقدار جُهدی و استعین دائماً بمن یقرأ و یکتب لی.
یعنی: پانزده سال از عمر خود را شب و روز در تألیف جامع (17) کبیر صرف نموده ام و بر همین کار، قوه بینائیم ضعیف شده و عضله دستم گرفتار سستی شده و از خواندن و نوشتن محروم ساخته با این حال، از طلب علم باز نمانده ام و پیوسته به کمک این و آن می خوانم و بر دست ایشان می نویسم.
برای حسن ختام، این سخن را از رازی نقل می کنیم:
مهما قدرت ان تعالج بالأغذیةِ فلا تعالج بالأدویة و مهما قدرت ان تعالج بدواء مفردٍ فلا تعالج بدوا مرکبٍ. (18)
پی نوشت ها:
1- مشهد- دانشکده ادبیات
2- ابوالفرج بن محمدبن ابی یعقوب اسحق، المعروف بالوراق، الفهرست، تحقیق رضا- تجدّد، ص356
3- مأخذ سابق ص423
4- ابن حُوقل، صورة الارحسن، لیدن، 1967م، ص378
5- مقدسی، احسن التقاسیم، طبع لیدن، مطبعه بریل، 1906م، صص390و 391
6- سخن یاقوت اینست: وجدتٌ دورهُم کلّها منبیةً محت الارض و دُروبُهم التی یسلک بها الی دُورهم علی غایة الظلمه و صعوبة المسلک، فعلوا ذلک لکثرة ما یطرقهم من العساکر بالغارات.
7- یاقوت، معجلم البُلدان، بیروت 1957م، ج9، صص116و 117
8- مقدسی در صفحه 490 کتاب احسن التقاسیم نوشته است:
و به ری مَجالس و مدارس- هو احدُ مفاخر الاسلام و امهات البلدان به مشایخ و اجّله و قرأه و ائمة و زُهّاد....
9- ابن الندیم، الفهرست، ص356و ص357
10- پیروز الدین ابی العباس احمدبن القنام بن خلیفه بن نویس السعدی الخزرجی المعروف
ب: ابن ابی اصیبعه، عیون الانباء فی طبقات الاطباء توضیح و تحقیق از: دکتر رضا نزار، 1965 بیروت ص 416
11- رک: الفهرست ص 357
12- عیون الانباء فی طبقات الاطباء ص 416
13- ادوار براون، کتاب طب اسلامی، ترجمه مسعود رجب نیا، صص 59 و 60
14- رک: محمدفرید وجدی، دائرة معارف القرة العشرین بیروت، دارالمعرفة، الطبعة الثالث، 1971م در 10 جلد 140/4 و141
15- عیون الانباء فی طبقات الاطباء صص 421 تا 427
16- رازی، السیرة الفلسفیة، عربی به سعی و اهتمام شادروانی پاول کراوسی، مصر 1929م، ص102 به بعد.
17- بنا به عقیده ی استاد محقق- آقای دکتر محقق و استاد مرحوم عباس اقبال، کتاب جامع کبیر همان کتاب حاوی است.
18- محمد فرید وجدی، دائرةالمعارف القرن العشرین، بیروت، دارالمعرفة، الطبعة الثالثه سند 1971م در 10 جلد ج4 ص141 ذیل الرازی هوابوبکر محمدبن زکریای الرازی الطبیب المهشور.
منبع مقاله :گروهی از نویسندگان، (1394) مجموعه مقالات کنگره بین المللی تاریخ پزشکی در اسلام و ایران، چاپ دوم.
منبع: راسخون