افرادی که در کودکی محبت کمی دریافت نموده اند: تأثیرات روانی و راه های بازیابی هویت و ارزشمندی
به گزارش راوه بلاگ، زخم های نادیده ای که هرگز محو نمی شوند
آیا تا به حال فکر نموده اید که کمبود محبت در دوران کودکی چگونه می تواند شخصیت، روابط و حتی نگاه شما به خودتان را شکل دهد؟ محبت در سال های ابتدایی زندگی، مانند آب برای گیاه است. بدون آن، ریشه های ما ضعیف می گردد، رشد ما ناقص می ماند و به جای شکوفایی، در مسیر زندگی در پی راهی برای جبران کمبودهای درونی مان هستیم.
گاهی احساس می کنیم با گذشت زمان و افزایش سن، زخم های کودکی بهبود یافته و دیگر اثری از آن ها باقی نمانده است. اما حقیقت این است که کمبود محبت در کودکی اثراتی عمیق بر روح و روان ما می گذارد. این اثرات در رفتار، احساسات، و حتی نگاه ما به زندگی بازتاب پیدا می نمایند. برای درک بهتر این تأثیرات و یافتن راه هایی برای بهبود، احتیاجمند شناخت دقیق این ویژگی ها هستیم.
در ادامه، به آنالیز 14 ویژگی رایج در افرادی که در کودکی محبت کمی دریافت نموده اند می پردازیم و سپس راهکارهایی برای درمان و بازسازی هویت ارائه می دهیم.
ویژگی های افرادی که در کودکی محبت کمی دریافت نموده اند
1. گرایش به کمال گرایی افراطی
این افراد معمولاً احساس می نمایند برای شایسته محبت بودن، باید همه چیز را بی نقص انجام دهند. کمال گرایی آن ها ناشی از کوششی ناخودآگاه برای پر کردن خلأ محبت از دست رفته است. این رفتار می تواند منجر به اضطراب، فرسودگی شغلی و نارضایتی دائمی گردد.
2. کوشش برای رضایت دیگران
برای احساس ارزشمندی، این افراد احتیاجهای دیگران را بالاتر از احتیاجهای خود قرار می دهند. آن ها حتی اگر این کار به زیان رفاه شخصی شان باشد، همچنان برای جلب رضایت دیگران کوشش می نمایند. این رفتار باعث خستگی عاطفی و از دست دادن هویت شخصی می گردد.
3. خودانتقادی شدید
کمبود محبت در کودکی می تواند به ایجاد صدای درونی منفی منجر گردد که دائماً فرد را سرزنش نموده و ارزشمندی او را زیر سؤال می برد. این افراد اغلب خودشان را مقصر ناکامی های زندگی می دانند و در برابر خودشان بی رحم هستند.
4. مسائل در مدیریت احساسات
بدون یادگیری ابزارهای عاطفی در کودکی، این افراد در بزرگسالی با احساسات خود درگیرند. آن ها ممکن است با نوسانات خلقی شدید یا فوران های احساسی روبه رو شوند و توانایی کنترل هیجاناتشان را نداشته باشند.
5. احساس تنهایی مداوم
حتی در میان جمعیت، این افراد ممکن است احساس نمایند که تنها و جداافتاده اند. این حس تنهایی ناشی از عدم تجربه پیوندهای عاطفی قوی در کودکی است.
6. هویت ضعیف و نامطمئن
این افراد اغلب نمی دانند چه کسی هستند یا چه می خواهند. نبود تأیید و محبت در کودکی، آن ها را از داشتن یک هویت قوی محروم نموده است و باعث می گردد احساس نمایند که در زندگی گم شده اند.
7. سختی در شناخت احتیاجهای شخصی
بچه هایی که احتیاجهایشان نادیده گرفته شده است، در بزرگسالی نیز نمی دانند چگونه احتیاجهای خود را بشناسند و به آن ها احترام بگذارند. این افراد ممکن است به راحتی مرزهایشان را برای دیگران بشنمایند.
8. ناتوانی در دریافت محبت
محبت برای این افراد اغلب ناراحت نماینده است. آن ها ممکن است محبت دیگران را به عنوان تهدید یا چیزی موقتی تلقی نمایند و نتوانند به راحتی آن را بپذیرند.
9. ترس از ترک شدن
این افراد با ترس عمیقی از تنها ماندن دست وپنجه نرم می نمایند. این ترس باعث می گردد که یا به روابط ناسالم بچسبند یا دیگران را از خود دور نمایند تا از آسیب احتمالی جلوگیری نمایند.
10. بی اعتمادی به دیگران
نبود ثبات در محبت در کودکی باعث شده که این افراد در بزرگسالی نتوانند به دیگران اعتماد نمایند. آن ها احساس می نمایند که هیچ کس قابل اعتماد نیست.
11. گرایش به استقلال افراطی
برای مقابله با کمبود محبت، بعضی از این افراد تصمیم می گیرند به هیچ کس وابسته نباشند. این رفتار، هرچند ظاهراً قوی به نظر می رسد، اما در واقع باعث انزوا و تنهایی بیشتر می گردد.
12. احساس کم ارزشی
کمبود محبت می تواند به ایجاد حس بی ارزشی منجر گردد. این افراد اغلب باور دارند که شایسته عشق یا توجه نیستند و ممکن است در روابط خود به کمتر از آنچه سزاوارش هستند قناعت نمایند.
13. ترس از آسیب پذیری
برای این افراد، ابراز احساسات و نشان دادن آسیب پذیری بسیار سخت است. آن ها احساس می نمایند اگر احساساتشان را نشان دهند، مورد قضاوت یا طرد قرار خواهند گرفت.
14. ترس از طرد شدن
این ترس باعث می گردد که این افراد از ورود به روابط تازه خودداری نمایند یا در روابط موجود بسیار محتاط عمل نمایند.
راهکارهای بهبود و درمان: 10 گام برای بازسازی هویت و ارزشمندی
1. تمرین عشق به خود
به جای انتقاد، با مهربانی با خود رفتار کنید. به خودتان بگویید که شایسته محبت و احترام هستید. روزانه جملات مثبتی مانند من ارزشمند هستم را با صدای بلند برای خود تکرار کنید.
2. پذیرش احساسات
احساسات خود را سرکوب نکنید. یاد بگیرید که آن ها را بشناسید، نام گذاری کنید و به خودتان اجازه دهید که آن ها را تجربه کنید.
3. بازسازی ارتباطات عاطفی
برای بازسازی پیوندهای عاطفی، روابطی سالم با افرادی که به شما محبت می نمایند و ارزش شما را می دانند، ایجاد کنید.
4. شناسایی مرزها
به خود اجازه دهید که مرزهایی برای محافظت از احتیاجها و ارزش های شخصی خود مشخص کنید. این مرزها به شما یاری می نمایند که اولویت هایتان را حفظ کنید.
5. مراجعه به درمانگر
یک درمانگر حرفه ای می تواند به شما یاری کند که زخم های کودکی خود را بشناسید و ابزارهای تازهی برای مقابله با چالش های عاطفی یاد بگیرید.
6. تمرین مهارت های ارتباطی
ارتباط با دیگران را تمرین کنید. احساسات و احتیاجهای خود را به شیوه ای واضح و محترمانه بیان کنید.
7. تقویت هویت شخصی
زمانی را صرف کنید تا بفهمید چه کسی هستید و چه می خواهید. نوشتن درباره ارزش ها، آرزوها و اهدافتان می تواند در این مسیر یاری نماینده باشد.
8. مراقبت از بدن و فکر
ورزش، مدیتیشن و تغذیه سالم می توانند به تقویت سلامت روانی و جسمانی شما یاری نمایند و احساس آرامش و قدرت را در شما ایجاد نمایند.
9. نوشتن روزانه
احساسات و تجربیات روزانه خود را بنویسید. این کار می تواند به شما یاری کند تا بهتر بفهمید که چه چیزی باعث ناراحتی یا خوشحالی شما می گردد.
10. بازپروری کودک درونی
با کودک درونی خود ارتباط برقرار کنید. به او بگویید که شایسته محبت بوده و هست. خودتان به او همان مهری را بدهید که در کودکی احتیاج داشته است.
این نوشته ها را هم بخوانیدما باعث تغییر محور زمین شدیم: کشف شگفت انگیز دانشمندان درباره تغییر 0.8 متری محور زمین
5 آذر 1403
تهران به روایت عکس؛ چطور با ثبت زیبایی های تهران در مسابقه برنده شویم؟
5 آذر 1403
علت شگفت انگیز رشد ارتفاع کوه اورست: تعامل شگرف طبیعت
4 آذر 1403
کوتاه ترین تست IQ جهان؛ آیا از 80 درصد جمعیت باهوش تر هستید؟
4 آذر 1403
کیا اسپورتیج 2026؛ شاهکار تازه کیا در طراحی، عملکرد و فناوری
4 آذر 1403
آیا ایستادن طولانی مدت در محل کار همواره مفید است؟
4 آذر 1403